بدون عنوان
آش دندونی
روز پنجشنبه با خاله مریم (خانوم دوست بابا ) برات آش پختیم منتها چون بلد نبودیم آش رشته پختیم یه ذره بهت دادم ...
نویسنده :
شیرین
9:47
اومدن عمه سهیلا
سلام دیروز عمه سهیلا و ایدا جون دخترش از شمال اومدن خونه مامان بزرگ می دونم که باهات بازی می کنن بهت خوش بگذره
نویسنده :
شیرین
10:43
دندون دخترم
از 14 بهمن که رفتی تو هشت ماه وهفت ماهه تموم شد متوجه شدم دختر گلم از پایین یه مروارید کوچولو دراورده وایییییییییییییییییییییییییییییی می خوام برات آش دندونی بپزم
نویسنده :
شیرین
13:17
خونه مامان بزرگ و سرکار مامان
من از 15 دی اومدم سر کار و تو رو گذاشتم خونه مامان بزرگ (یعنی مامان بابا) خیالم خیلی راحت شد که تو جات راحته و مهد کودک نیستی اونا هم خیلی باهات بازی می کنن و دوست دارن خیلی دوست دارم عزیزم دلم حسابی برات تنگ شده دختر گلم
نویسنده :
شیرین
13:00