عید امد و عید امد
چند روزه که وبلاگ دختر گلمو بروز نکردم
عید من و تو و بابایی اولین سال با تو بودن رو تجربه کردیم
سفره انداختیمو توهی می خواستی اونا رو برداری
امسال بیرجند نرفتیم چون مامان بزرگ می خواست بیاد با دایی جون که کسنل شد و قرار شد ما اردیبهشت بریم
بعد سال تحویل لباس نو رو پوشوندیم و رفتیم خونه مامان بزرگ
فردا روز اول عید هم رفتیم شهریار خونه دختر عمه های بابایی
پنج شنبه هم عموی بابایی اومد خونه مامان بزرگ و ما هم ناهار دعوت بودیم7 فروردین
اگه برف و بارون نیاد هم قرار بریم شمال خونه عمه جون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی